جدول جو
جدول جو

معنی طالب ازدی - جستجوی لغت در جدول جو

طالب ازدی
(لِ)
ابن عثمان بن محمد، ابواحمد بن ابی غالب الازدی النحوی البصری. وی از ابوبکر بن الانباری نحو فراگرفت، و در فنون عربیت بارع، و عارف به لغت بود، در پایان زندگانی نابینا شد. ولادت وی در 319 و در 396 هجری قمری در روزگار خلافت القادر باللّه درگذشت. (معجم الادباء ج 4 ص 274). رجوع به عنوان قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(جِ بَ اَ)
محدث. و بقول ابن عیینه از سران اباضیه است و از ابی الشعثاء بصری و حسن و غیر از آن دو روایت کند و اسودبن شیبان از وی روایت آرد. ابن حبان گویدکه حاجب بسیار خطا کند تا آنجا که اگر در حدیثی منفرد بود بدان احتجاج نکنند و بخاری او را در زمرۀ ضعفاء محدثین آرد و حدیث ’الحدث حدثان اشدهما حدث اللسان’ را از طریق او از ابن عباس روایت کنند و ابن عیینه گوید از حاجب ازدی که از سران اباضیه بود سماع دارم. رجوع شود به لسان المیزان عسقلانی چ حیدرآباد ج 2 ص 146 و 147
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ابن عبدالله اسدی. از شجاعان سپاه مسلمین در محاربۀ سعد وقاص و رستم فرخزاد. در حبیب السیر آرد: سعد وقاص با لشکر عرب مغفر توکل بر سر نهاده و زره مصابرت در بر افکنده شمشیرهای برّان به قصد کافران آخته و سنانهای جان ستان بر گوش اسبان راست ساخته. در برابر ایشان (ایرانیان) بایستادند و مبارز خواستند و در آن روز نخست غالب بن عبدالله اسدی و عاصم بن عمرو تمیمی قدم در میدان مردان نهاده از جانب کفار هرمزان که در سلک حکام فرس انتظام داشت با دیگری از شجعان به مبارزت آن دو پهلوان مبادرت نمودند وغالب هرمزان را مغلوب گردانیده دستگیر کرد و کمند اسر در گردانش انداخته نزد سعد برد. (حبیب السیر چ خیام ج 2ص 478). و رجوع به غالب بن عبدالله بن مسعر شود
لغت نامه دهخدا